رسته‌ها
یک هلو و هزار هلو
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 142 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 142 رای
نویسنده در این داستان، مبارزه‌ی روستاییان با ارباب را در مقاومت درخت هلویی بازتاب می‌دهد که در باغ ارباب، میوه نمی‌دهد؛ دو پسربچه‌ی روستایی به نام «پولاد» و «صاحبعلی»، هسته‌ی هلویی را در باغ ارباب می‌کارند. آن‌ها در طول سال به دانه‌ای که کاشته‌اند و نهالی که می‌روید فکر می‌کنند و از او مراقبت می‌نمایند. سرانجام درخت به بار می‌نشیند، اما صاحبعلی بر اثر نیش مار می‌میرد و پولاد از شدت ناراحتی، روستا را برای کار در شهر ترک می‌کند. در پی آن، درخت تصمیم می‌گیرد هیچ میوه‌ای به باغبان ارباب ندهد چر که فقط آن دو پسربچه‌ی فداکار روستایی را صاحب و مالک میوه‌های خویش می‌داند.
این داستان از معدود قصه‌های صمد بهرنگی است که بیشتر شخصیت‌پردازی شده است. مخاطب با فیزیک، اندام، افکار و اندیشه‌های بعضی از شخصیت‌ها تا اندازه‌ای آشنا می‌شود. این آشنایی در جهت ایجاد ارتباط بین مخاطب و شخصیت‌های قصه نقش مثبتی دارد.
صرف‌نظر از آموزش‌های علمی که صمد بهرنگی بنا به رسالت معلمی خود در اغلب قصه‌هایش گریزی به آن می‌زند، این داستان دارای پیام‌های مهم و قابل توجهی ازجمله امیدواری، دوستی، عدالت، هوشیاری و ایثار است. صمد بهرنگی معلم، منتقد اجتماعی، مترجم، محقق و داستان‌نویس در ادبیات معاصر و نویسنده‌ی داستان‌هایی است که در بچگی و بزرگسالی دیدها را باز می‌کند. داستان‌هایی که بی‌شک حرف‌های زیادی برای گفتن و آموخته‌های زیادی برای آموختن دارد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
26
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1386/06/02

کتاب‌های مرتبط

سمفونی فراموشی
سمفونی فراموشی
5 امتیاز
از 3 رای
ترمه دختر ده
ترمه دختر ده
4 امتیاز
از 3 رای
کژال
کژال
4 امتیاز
از 4 رای
از دود بوی کلوچه می آید
از دود بوی کلوچه می آید
4.6 امتیاز
از 5 رای
مردان فردا
مردان فردا
4.2 امتیاز
از 25 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی یک هلو و هزار هلو

تعداد دیدگاه‌ها:
35
خیلی از خوندنش لذت بردم.نکات عمیق و جالبی در داستان دیدم.۵ستاره هم براش کمه.حیف که پایانش غمگین بود.
داستان جالبی بود بخصوص اینکه یه هلو قهرمان داستانه
واقعا عالی بود8-)8-)
برام عجیبه که یه هلو می تونه انقدر وفادار باشه و ما آدما نمی تونیم:-(
بعضی از ماها تا وقتی که به کمک کسی احتیاج داریم بهش احترام می ذاریم ...
بعضی از ما هیچ وقت حاضر نمی شیم به خاطر کمک به دیگری از حواسته هامون بگذریم...
بعد اون موفع یه هلو به خاطر این که وفاداریش رو ثابت کنه حاضر شد از بزرگ ترین آرزوش بگذره...
واقعا به نویسنده تبریک میگم که تونسته داستانی هر چند کوتاه اما واقعا با معنا بنویسه8-)8-)8-)
مرحبا به آقای صمد بهرنگی نویسنده ترک زبان ایرانی احسنت
fatemeh sh نوشت:
به نظرتون ارزش خوندن داره این کتاب منظورم اینه که دان کنم خوبه؟

کلا 14 صفحه است بخونش چیزی از دست نمیدی ...
قشنگه
fatemeh sh نوشت:
به نظرتون ارزش خوندن داره این کتاب منظورم اینه که دان کنم خوبه؟

آره خیلی قشنگه…
به نظرتون ارزش خوندن داره این کتاب:-(:-(:-(:-(:-(:-( منظورم اینه که دان کنم خوبه؟:-(:-(:-(:-(:-(:-(:-(
نیلو دو هزار و سی نوشت:
هیچی فقط یه کنجکاویه ساده بود. اخه برام جالب بود..........

آها اوکی :-)
یک هلو و هزار هلو
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک